منافع کشورهای تولید کننده نفت – قسمت دوم
چهارشنبه های حقوق نفت و گاز – درس گفتار چهارم
دکتر سیدعرفان لاجوردی – مدیرعامل موسسه حقوقی فرصت
منافع کشورهای تولید کننده نفت: نقش رو به رشد شرکت های ملی نفت
از سال 1964 در ونزوئلا و سپس در خاورمیانه، در محاسبه ی مالیات بر درآمد، حق امتیاز، به جای اینکه به عنوان بدهی در مقابل مالیات بر درآمد محسوب شود، به عنوان هزینه در نظر گرفته شد. سرانجام در دهه ی 1970، با افزایش مستمر مالیات و در عین حال مشارکت کشور میزبان در مرحله ی استخراج نفت، کشورهای اصلی صادر کننده ی نفت، به سهمی 85 درصدی و گاه بیشتر، از منافع تولید دست یافتند. این رقم، در اصطلاح صنعت نفت، برداشت دولت (Government Take) نامیده می شود. برداشت دولت، عبارت است از تقسیمِ مجموع درآمدی که از تولید نفت به کشور میزبان تعلق می گیرد (اعم از حق امتیاز، مالیات و مشارکت دولت، درصورت وجود) بر مجموع سودی که از فروش نفت حاصل می شود؛ برای مثال اگر درآمد یک پروژه از فروش نفت 100 دلار و هزینه های تولید آن 30 دلار باشد، سود پروژه 70 درصد خواهد بود؛ اگر دریافتی دولت بابت حق امتیاز، مالیات و دیگر درآمدها، معادل 56 دلار باشد، برداشت دولت از منابع نفتی معادل 80 درصد است (نسبت 56 دلار به 70 دلار) و برداشت شرکت از منابع نفتی معادل 20 درصد خواهد بود (یعنی 14 دلار). شرکت، هزینه هایش (30 دلار) و 20 درصد از سود را دریافت خواهد کرد، یعنی 44 دلار که مطابق است با 44 درصد درآمد ناخالص. برداشت دولت در سال 2007، بسته به فاکتورهای متعدد و متفاوتی که وجود دارند، از 40 تا 90 درصد متغیر بوده است. برداشت دولت در فرض ملی سازی کامل پروژه نفتی، ممکن است به 100 درصد نرخ منافع برسد.
این تحول بدین گونه قابل فهم است که نفت اگر نگوییم ، تنها منبع، دست کم، مهم ترین منبع درآمد و صادرات بسیاری از این کشورهاست. این سلسله وقایع با تأسیس اوپک در سال 1960 تسهیل شد. به اعضای اصلی (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا) بعدها، این کشورها نیز ملحق شدند: قطر در سال 1961، اندونزی (که البته عضویتش در سال 2009 به حالت تعلیق در آمد) و لیبی در سال 1962، ابوظبی (بعدها امارات) در سال 1967، الجزایر در سال 1969، نیجریه در سال 1971، اکوادور در سال 1973(که عضویتش از دسامبر 1973 تا اکتبر 2007 به حالت تعلیق درآمد.)، گابن از 1975 تا 1994 و آنگولا در سال 2007.
در آغاز کار، هدف اصلی اوپک جلوگیری از کاهش درآمد اعضای اوپک در هر بشکه نفت بود که در نتیجه ی تنزل قیمت در اواخر دهه ی 1950 و اوایل دهه ی 1960 به وقوع پیوست. جرقه ی ایجاد اوپک زنجیره ای از کاهش قیمت های اعلام شده بود که در 6 فوریه 1959 و 9 آگوست 1960 رخ داد. در نتیجه ی این کاهش قیمت، نمایندگان رسمی ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا در 10 سپتامبر 1960 در بغداد یکدیگر را ملاقات کردند و در اندک زمانی بعد به تأسیس اوپک با هدف مذاکرات منظم به منظور ایجاد هماهنگی و یکسان سازی خط مشی کشورهای عضو رأی دادند. اوپک نقشی کلیدی را در خصوص حق امتیاز و مذاکرات میان دولت های عضو و شرکت های بین المللی نفتی ایفا کرد که بر مشارکت دولت ها در عملیات نفتی پس از ملی سازی ها متمرکز بود. مشارکت دولت به این معناست که دولت میزبان، در سرمایه گذاری عملیات نفتی و در کنار شرکت نفتی از سهم مشارکت برخوردار است؛ بنابراین، سهم متناسبی از تولید و سود را علاوه بر حق امتیاز و مالیات دارا می شود. بدین ترتیب، مشارکت دولت، مجموع برداشت دولت را افزایش می دهد و به علاوه موجب بیشتر شدن نقش کنترلی دولت در مدیریت عملیات نفتی خواهدشد؛ چرا که در این جا، دولت میزبان، شریک سرمایه گذاری است و با دریافت کننده ی سود صرف متفاوت است
در سال 1973 تولید اعضای اوپک، بیشتر از 50 درصد تولید نفت جهان بود؛ در حالی که این مقدار در سال 1985 به 29 درصد تنزل پیدا کرد؛ و در سال 2007 تقریبا به 44 درصد رسید. انتظار می رود که این مقدار دوباره به طرز چشمگیری در 25 سال آینده افزایش یابد؛ چرا که کشورهای عضو اوپک، دارنده ی درصد عظیمی از ذخایر و منابع نفتی جهان هستند.
به علاوه از سال 1950 به بعد، بیش از 100 شرکت ملی نفت از سوی دولت های میزبان به منظور اِعمال نقش فعالتر دولت در عملیات نفتی تأسیس شده است. شرکت های ملی نفت، عملیات بالادستی را در کشورهایی بر عهده دارند که نفت آن ها ملی شده است.
هنگامی که دولت میزبان قصد دارد در سرمایه گذاری برای عملیات نفتی در کشور خود، سهیم باشد، شرکت های ملی نفت می توانند به عنوان شریک شرکت خارجی به ایفای این نقش بپردازند. امروزه بسیاری از شرکت های ملی نفت، در زمره ی بزرگترین شرکت های تولید کننده ی نفت و گاز هستند و تقریبا 85 درصد از ذخایر نفت و گاز جهان به وسیله ی شرکت های ملی نفت اداره می شود؛ در آغاز دهه ی 1970 این مقدار کمتر از 20 درصد بود.
سیاست های جاری کشورهای میزبان، مبتنی بر اهداف متعددی است: اِعمال حاکمیت بر منابع نفتی، افزایش درآمدهای ملی از نفت، نقش فعا تر شرکت های ملی نفت در کنترل و تصمیم های مدیریتی، توسعه ی فن آوری ملی و آموزش نیروی کار و نیل به توسعه ی پایدار کشور.
مقالات دیگر :
نظری دهید