قرارداد سهامداری پرسنل کلیدی
موسسه حقوقی و داوری بین المللی فرصت
ندا خسروجردی
بر اساس ماده 10 قانون مدنی که بیان میدارد قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد کردهاند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشند، نافذ است، در نتیجه اصل را بر آزادی اراده طرفین در خصوص انعقاد قراردادهایی که به نحوی برای طرفین نتیجهی مثبتی را به همراه دارند و در قالب عقود معین قانون مدنی قرار نمیگیرند، قرار میدهد. یکی از قراردادهای خصوصی که به تازگی در ایران با توجه به رشد شرکتهای استارآپ شکل گرفته است قرارداد سهامداری پرسنل کلیدی یا (Employee Stock Ownership Plan) است. این مدل از قرارداد را نباید با (Shareholder agreement) یا قرارداد سهامداری اشتباه گرفته شود. در مورد اخیر که یک قرارداد الزام آور بین سهامداران یک شرکت است، که حقوق، مسئولیت و امتیازات افراد را در شرکت سهامداری مشخص میکند. اما قرارداد سهامداری پرسنل کلیدی همانطور که از نامش مشخص است اعطای سهام به پرسنلی است که با فعالیت خود نقش بسزایی در پیشرفت شرکت دارند. در این مدل قرارداد برای ایجاد انگیزه و تعهد بیشتر کارکنان کلیدی به شرکت استارتاپی که تازه وارد بازار تجاری شده است، موسسین و سهامداران شرکت در قالب قراردادی سعی در انتقال درصدی از سهام شرکت به آنها در مدت زمان معین و مشخصی هستند تا کارمندان را در سهام و سود سهام دخیل کنند. واگذاری این سهام و شرکت کارمندان در سود و منافع شرکت میتواند به کارمندان چنان انگیزهای دهد تا در جهت بهبود و پیشرفت شرکت تلاش دوچندانی انجام دهند و از هیچ کمکی در جهت پیشرفت شرکت دریغ ننمایند. اما این قرارداد نکات و ویژگیهایی دارد که عدم رعایت آن میتواند برای طرفین بخصوص شرکت، صدمات بسیاری را به بار آورد.
نکات قرارداد سهامداری پرسنل کلیدی را میتوان در این موارد خلاصه کرد:
1- در مورد این قرارداد، اولین نکتهای که بایستی مورد توجه قرار گیرد، توجه به اساسنامه شرکت است. در بسیاری از اساسنامهی شرکتها، نقل و انتقال سهام شرکت را منوط به مصوبهی هیأت مدیره کرده است. در اینصورت میبایست قبل از انعقاد قرارداد سهامداری پرسنل کلیدی جلسهای با اعضای هیأت مدیره تشکیل و مصوبهای در خصوص مشخص شدن اعضای اعطاکننده سهام و میزان درصد انتقال سهام در آن مشخص باشد.
2- یکی از نکاتی که در این مدل قرارداد بایستی مورد توجه قرار گیرد، درج مدت مشخص در اعطای سهام به کارمندان کلیدی است که در طول فعالیت خود استحقاق دریافت اینگونه سهام را پیدا میکنند و بالتبع با اتمام فعالیت خود دیگر علتی برای داشتن سهام شرکت در شرکت ندارند. پیشنهاد میشود این سهام در فواصل مشخصی به صورت تدریجی در حین فعالیت کارمند به وی منتقل شود.
3- در این قرارداد بهتر است عدم انتقال سهام از جانب کارمند کلیدی به اشخاص ثالث به علت خطرات و ریسکی که میتواند برای شرکت ایجاد کند، منوط به تایید هیأت مدیره، یا ترکیب خاصی از سهامداران باشد. همچنین اگر کارمند در اثنای فعالیت خود قصد خروج یا انتقال سهام خود را داشته باشد، بایستی در قرارداد در خصوص نحوه انتقال سهام ماده صریحی موجود باشد تا سازوکار انتقال سهام را مشخص کند.
4- حفظ محرمانگی در خصوص اسناد و اطلاعات شرکت و عدم رقابت کارمند با شرکت و انجام درست وظایف و تعهدات کارمند از اصول و تعهدات کارمند در قبال شرکت است؛ و در صورت نقض هریک از موارد فوقالذکر علاوه بر مسئول بودن کارمند، میتواند از موانع انتقال سهام به کارمند محسوب شود.
5- تعیین چگونگی حلوفصل اختلافات نه تنها در این قرارداد بلکه در تمامی قراردادها از ارکان اصلی قرارداد است که عدم تعیین آن باعث بروز مشکلات بسیاری در رابطه با طرفین قرارداد خواهد شد. در این ماده از قرارداد، میباست قانون حاکم بر قرارداد، مرجع حل اختلاف که شامل که میتواند دادگاه یا داوری باشد، هزینههای احتمالی حلوفصل اختلافات، از نکات اساسی این ماده از قرارداد است که بایستی به روشنی در قرارداد ذکر شود.
6- نحوه انتقال و تشریفات انتقال این سهم میبایست در قرارداد مشخص باشد. همچنین میتواند فوت یا ازکارافتادگی یا جنون کارمند قبل از مدت مشخص شده همکاری کارمند با شرکت، از دلایل عدم انتقال سهام به شرکت قرار گیرد.
هرچند اینگونه قرارداد میتواند تاثیر بسزایی در ایجاد انگیزه و تلاش حداکثری کارمند یک شرکت داشته باشد، اما وجود نکات مهمی که ریزبینی خاصی را میطلبد باعث میشود در جهت تنظیم این نوع قراردادها از وکلا و یا اشخاص مجربی که در این زمینه تخصص دارند استفاده شود تا با تنظیم درست قرارداد، منافع هم کارمند کلیدی و هم شرکت به بهترین نحو حفظ شود.
نظری دهید